مدیریت دانش در استارت آپ ها با مدیریت دانش در شرکت های بزرگ و متوسط متفاوت است. در ادامه به چند نکته مهم در خصوص نقش مدیریت دانش در استارت آپ ها می پردازیم:
نکته اول؛ سیستم یادگیری فوری
استارت آپ ها به طور مرتب در حال ایده پردازی و تبدیل آن به محصول و یا فناوری قابل فروش به بازار هستند. این محصول یا فناوری در یک چرخه یادگیری مستمر در حال شکل گیری و تکامل است. بنابراین اشتباهات، موفقیت ها و درس های حاصل از تست ها در دور بعدی بهبود محصول بسیار مهم خواهد بود. از طرفی گاهی زمان رساندن محصول به بازار مهم می شود و اینجاست که نیازمند یک سیستم یادگیری فوری برای عملی ساختن سریع درس آموخته ها هستیم.
نکته دوم؛ ریسک از دست رفتن دانش بنیانگذار یا طراح اولیه
اصلی ترین دارایی های دانشی و فکری استارتاپ در ذهن بنیانگذار یا طراح اولیه است و ریسک از دست دادن یا خروج آن، تهدیدی جدی برای رشد استارت آپ هاست. مگر آنکه دانش آنها اخذ و به بقیه انتقال داده شود.
نکته سوم؛ کسب اطلاعات در استارت آپ
فعالیت کسب اطلاعات در استارت آپ ها معمولا با تحقیقات بازار انجام می شود، برخی از اینترنت برای جمع آوری داده استفاده می کنند و برخی با نظرسنجی های آنلاین فعالیت کسب اطلاعات را برای بهبود محصولات و خدمات خود بکار می گیرند.
نکته چهارم: مراجعه زیاد به طراح و بنیانگذار
مشکلِ مراجعه زیاد به طراح و بنیانگذار در مراحل اولیه رشد استارتاپ است چون آنها منبع اصلی کمک به دیگران اند و این حجم زیاد مراجعه معمولا منجر به کاهش راندمان کاری آنها می شود و اصطلاحا آنها را درگیر کار گِل می کند!
نکته پنجم؛ مدیریت دانش مشارکتی در استارت آپ
استارتاپ ها می توانند از فرهنگ کار تیمی و مشارکتی بهره بیشتری ببرند. برخی از آنها به خوبی توانسته اند دانش تیمی را به سطح بالاتری از دانش تک تک افراد ببرند، برخی از استارت آپ های دیگر نیز به دنبال این هستند که با مشارکتی کردن محیط کار، نرخ نوآوری و خلق دانش جدید را افزایش دهند. البته زمانی که تیم بزرگ می شود، همکاری و تعاملات دانشی نیز سخت تر می شود و اینجاست که مدیریت دانش می تواند نقش بیشتری ایفا کند.