این پنل آغازی بود برای متصل کردن مدیریت دانش به سایر سیتم های مدیریتی که با همکاری یک تیم چند تخصصی و عملیاتی در چندین سازمان ایرانی محقق شد. خوشحالیم به حد وسعمان و در حد زمانی که در اختیارمان بود به برخی لینک ها و خطوط همکاری بین مدیریت دانش و برخی دیسیپلین های مرتبط مثل نوآوری باز، تحول دیجیتال، توسعه محصول، ارتباط با مشتری و توسعه منابع انسانی پرداختیم:
اعضای پنل:
ارتباط بین مدیریت دانش و سایر سیستم های مدیریتی
مدیریت دانش هیچگاه نمی تواند به تنهایی کار کند، در واقع با تمامی دیسیپلینهای مدیریت سازمان شراکت دارد و نیاز دارد تا با آنها همراستا و هماهنگ شود تا بتواند در سازمان جایگاه خود را به طور کامل مشخص و تثبیت نماید. چالش اصلی، ایجاد خط همکاری مناسب میان مدیریت دانش با دیگر شرکاء مدیریت (دوایر سازمانی) میباشد، بدون اینکه بیش از اندازه درگیر ماهیت آنها شود. واضح است متصل کردن مدیریت دانش با سایر سیستمهای مدیریتی میتواند موجب ایجاد هم افزایی و همکاریهای مشترک گردد.
مدیریت دانش باز
موضوع نوآوری، درباره دانش است. برای اینکه بتوانیم فرایند نوآوری را اجرا کنیم، باید روتین های دانشی را شناخته و آنها را در بستر فرآیند نوآوری جاری نماییم تا منجر به خلق امکان های جدید، از راه ترکیب مجموعه ای از دانش های مختلف گردد. خلق دانش رشد نمایی پیدا کرده لذا در این راستا رویکرد نوآوری باز توانسته با استفاده آگاهانه از جریان های ورودی و خروجیِ دانش به منظور تقویتِ خلق ارزش در مدل کسب وکار سازمان با هدف توسعه بازارها و توسعه محصولات و خدمات ایفای نقش نماید و منجر به ایجاد پیوندها و روابط گسترده شده تا بهبود جریان دانش در درون و بیرون سازمان و دادوستد دانش به موازات دادوستد کالا و خدمات را نیز فراهم آورد. نوآوری باز از آن جا که با تکیه بر دانشِ موجود در فرای مرزهای سازمان انجام می شود میتواند یکی از راهبردهای اساسی برای پیاده سازی موثر مدیریت دانش در حوزه دانشِ برون سازمانی باشد.
در همین رابطه اکوسیستم دانش به مجموعه ای از افراد، گروه ها و سازمان های ذینفع و ذیصلاح اطلاق می شود که برای تولید، توزیع، اشاعه و بکارگیری دانش در حوزه معین، همزیستی و همکاری کنند. کنشگران اکوسیستم دانش خیلی متنوع هستند مثل کنفرانسها و نشست ها، انجمنهای تخصصی، گروههای اجتماعی، کارگروه ها، استانداردها، نویسندگان و مترجمین کتب و مقالات، خبرگان، دانشگاهها، شرکت های دانش بنیان، انجمن های آنلاین و غیره از بازیگران اصلي اکوسیستم دانش هستند. یک اکوسیستم دانش باید ارزش پیشنهادی ترغیب کنندهای ارائه دهد که مرتبط با اعضای مختلف فعال در آن باشد.
مدیریت دانش دیجیتال
در سال های اخیر، فناوری های دیجیتال، تصمیم گیری مبتنی بر دانش را آسان تر کرده اند. این تحول در دنیای فناوری و در پی آن دانش، روش های مدیریت دانش را نیز متحول کرده است. در زمان کنونی که دوره سازگاری با اقتصاد دیجیتال است، رویکرد جدیدی در مدیریت دانش مورد نیاز است به نام مدیریت دانش دیجیتال.
سازمانها برای کسب، جمع آوری، ذخیره، جستحو، بازیابی و سازماندهی دانش سازمانی، از فناوری های دیجیتالی و هوشمند همچون گراف دانش دیجیتال، خدمات سلف سرویس دانشی، یادگیری ماشینی، چت بات، پلتفرم های همکاری، پایگاه دانش سلف سرویس، رایانش ابری، جستجوی سازمانی، فناوری معنایی، هوش مصنوعی و غیره استفاده میکنند. اگر این رویکردهای نوظهور را نادیده بگیریم باید چند سال دیگر تلاش فراوانی برای جبران این عقب ماندگی داشته باشیم.
در نسل چهارم دانش، مدیریت دانش و تحول دیجیتال همکاری استراتژیکی را شروع کردهاند. در این روزها افراد و سازمان های دانشی دیجیتال از فناوری های دیجیتال برای ارائه خدمات و محصولات دانشی استفاده می کنند. گاهی کافی است فقط اطلاعات و دانش انسان را به خورد ماشین و فناوری بدهید تا بر اساس آن بتواند به مشتری خدمت بدهد. فناوری های دیجیتال متکی به دانش هستند و مدیریت دانش جزو اولین و پایه ای ترین کارها در مسیر تحول دیجیتال است. از طرفی گاهی دانش های ما وابسته به خروجی فناوری های دیجیتال است. در واقع گاهی فناوری ها و کامپیوترها از نظر یافتن الگوها، قدرت تشخیص، نتیجه گیری و کمک به تصمیم گیری بهتر از انسان عمل می کنند.
مدیریت دانش مشتری
برای اینکه بتوانیم روابط بلندمدت با مشتریان خود برقرار کنیم لازم است که بر اساس ترجیحات آنان رفتار کنیم و این کار از طریق مدیریت دانش مشتریان امکان پذیر است. مدیریت دانش مشتری به داده ها، اطلاعات و دانش مرتبط با مشتریان و سایر طرفهای ذینفع رسیدگی می کند. بنابراین مدیریت دانش میتواند به عنوان وسیله ای برای مدیریت بهتر ارتباط با مشتری عمل کند. چرا که دانش مشتریان در فرایندهای مدیریت ارتباط با مشتریان در جریان است و باید شرکتها بتوانند با شناسایی این دانش، از آن به نحو مطلوبی استفاده نمایند.
پس به منظور ایجاد رابطهای موفق و مستمر با مشتریان میبایست در جمعآوری و استفاده از دانش مشتری حساسیت خاصی داشت. به بیان دیگر سازمانهای مشتری محور و باهوش دریافتهاند که مشتریان آنها آگاهتر از کارمندی هستند که دانش را از میان فعل و انفعال مستقیم با مشتری و همچنین پرس و جوی دانش در مورد مشتریان از نمایندگان فروش جستجو میکند. فرایند مدیریت دانش مشتری شامل سه مرحله جمعآوری دادههای مشتریان، تحلیل و تبدیل دادههای مشتریان به دانش و بکارگیری دانش مشتریان در بهبود فرایندهای ارتباط با مشتری است.
مدیریت دانش محصول
یکی از قابلیتهای سازمانهای موفق و برتر، توانایی آنها در استفاده از دانش در سراسر فرایند توسعه محصول است که خود موجب موفقیت در پروژههای توسعه محصول جدید میشود. توسعه محصول، فعالیتی دانشمحور است و سازمانها برای موفق شدن به دانش و اطلاعات کافی نیاز دارند. با این تفاسیر در یک سازمان محصول محور، تمرکز بر روی دانش محصول، بهبود محصول و طراحی محصولات جدید قرار دارد. یک نمونه ملموس از سازمانهای محصول محور میتواند کارخانه های تولیدی و دپارتمان های توسعه و بهبود محصولات و خدمات باشد. آنها ایجاد شده اند تا طراحی کنند، بسازند و تولید کنند و رویکرد مدیریت دانش آنها تماماً در رابطه با توسعه و بهبود محصولات پیشین و جمع آوری ایده های داخلی و خارجی برای ظراحی محصولات جدید است. در همین رابطه باید به دانش هم به عنوان مواد اولیه و هم محصول نهایی توجه داشت.
در رویکرد مدیریت دانش محصول، دانش در کل چرخه حیات محصول خود را درگیر میکند. در مدیریت دانش محصول محور، به جای انجمن های خبرگی از انجمن های محصول استفاده میشود. به جای به روش تاکید بر روی بهترین طراحی است و هر برندی که دانش طراحی دارد، برندی قویتر و تاثیرگذارتر خواهد بود.
مدیریت دانش، آموزش و توسعه منابع انسانی
نقاط همکاری متعددی بین دو مقوله مدیریت دانش و مدیریت منابع انسانی وجود دارد. مدیریت دانش به چند طریق به فرایندهای منابع انسانی کمک میکند. اول اینکه پایگاه دانش بستر مناسبی برای نگهداری دانش است و این دانش ذخیره شده منبع مناسبی برای یادگیری است. همچنین هم مدیریت دانش و هم دیسیپلین آموزش و توسعه هر دو سازمانها و افراد را نسبت به درک شکافهای دانشی بین وضعیت فعلی و آینده کمک میکنند. وقتی که آموزش از طریق برنامه های یادگیری شکاف موجود در سطح فردی را پوشش می دهد، مدیریت دانش زمینهساز اکتساب دانش از انواع و سطوح مختلف میشود.
از سوی دیگر می توان از مدیریت دانش به عنوان اهرمی برای رسیدن به یادگیری سازمانی استفاده کرد. همچنین مکانیزم ها و رویه های جانشین پروری نقش موثری در انتقال نظام مند تجربیات و دانش ها دارند. از طرفی در نظام ارزیابی عملکرد، نیاز است به رفتارهای دانشی افراد نیز به طور شفاف اشاره شود. یکی از کارکردهای دیگر مدیریت دانش در حوزه منابع انسانی این است که به سازمان کمک می کند که شغلها یا نقشهای کلیدی در سازمان شناسایی و کارکنانی که دارای دانش آن شغلها یا نقشها هستند نیز شناسایی گردند. زمانی یک شغل کلیدی از منظر مدیریت دانش در وضعیت بحرانی قرار دارد که دانش آن شغل مستند نشده باشد، جانشینی برایش وجود نداشته باشد، فرد دیگری در سازمان، دانش آن شغل را نداند و در نهایت بدست آوردن مجدد دانش این شغل نیاز به تجربه و آموزش های زمانبر باشد.